خوش آمدید!!!

ترجمه های من...

خوش آمدید!!!

ترجمه های من...

اطلاعیه!!!

سلام دوستای عزیزم...

چون نمی تونستم تو سایت نودهشتیا کامل از این موضوع بگم...

بین فصل اول و فصل بعدی، یعنی فصل دوم تا نیمه شب با من باش وقفه ی زیادی افتاد...

انشالله از این به بعد هر دوهفته یک بار یک فصل اپ می کنم...

من این هفته نیستم، سفری واسم پیش اومده از چهارشنبه پنج شنبه ی هفته ی بعد طبق همین روالی که گفتم اون داستانو ادامه میدم...

مرسی از تک تکتون...

تا نیمه شب با من باش (جلد اول مجموعه ی هاتاوی)



نام کتاب: تا نیمه شب با من باش (جلد اول مجموعه ی هاتاوی)

نام نویسنده: لیزا کلیپاس

نام مترجم: هانیه خاموشی

خلاصه:

وقتی ارثیه ی ناخواسته سطح زندگی آاملیا هاتاوی» را به یک زندگی اشرافی می رساند، «آملیا» پی می برد که مراقبت از برادر و خواهرش خیلی راحت تر از خرده ریزه های مربوط به این نوع زندگی است.
برخلاف بیشتر مردان اشرافی، رویای «کم» زندگی به دور از قوانین و محدودیت های اجتماعی است.
ان زمان که «آملیا» دست یاری به سمت «کم» دراز می کند، «کم» این کمک و یاری را در صورت داشتن ارتباطی در حد یک دوست معمولی می پذیرد.
ایا کسی مثل «کم» که فردی بی قید و بند است، درگیر زندگی و ازدواج می شود؟


                                                                           برای مطالعه ی این رمان زیبا کلیک کنید.

تا نیمه شب با من باش

نقطه ی فرار (جلد دوم بسته شده)


نام کتاب:  نقطه ی فرار

نام نویسنده: کالین هوور

نام مترجم: هانیه خاموشی

خلاصه:

لیکن و ویل ثابت کردند که با عشقی که دارن از همه چیز می تونن عبور کنن، تا این که فردی از گذشته ی ویل دوباره وارد زندگی ویل میشه..


  برای مطالعه ی این رمان زیبا کلیک کنید.

نقطه ی فرار

بسته شده (جلد اول مجموعه ی بسته شده)




نام کتاب: بسته شده (جلد اول بسته شده)
نام نویسنده: کالین هوور
نام مترجم: هانیه خاموشی
منبع: نودهشتیا
خلاصه:
مرگ ناهنگام پدر لیکن باعث شد که لیکن 18 ساله را مجبور کند تا برای مادر و برادرش سنگ صبور باشد. ظاهراً به نظر می رسید که از این اتفاق، لیکن محکم و انعطاف پذیر شده است، اما یأس و ناامیدی درونش را پر کرده بود.
در این زمان ویل کوپر وارد زندگی او می شود،  جوان 21 ساله ی جذابی که در همسایگی آن ها زندگی می کند. از لحظه ی آشنایی آن ها، لیکن و ویل وارد رابطه ی احساسی می شوند و ویل امید را در دل لیکن زنده می کند. رفت و آمدهای روزانه برای آن ها دردآور می شود، طوری که هر لحظه درگیر این موضوع می شوند که تعادلی را بین احساسات خود برقرار کنند، فقط به این خاطر که بتوانند در کنار هم بمانند، و در این میان رازی وجود دارد که آن ها را از هم جدا می کند.
برای مطالعه ی این رمان زیبا کلیک کنید.
بسته شده

خوش آمدید!!!

با سلام...

امیدوارم حال همه ی دوستان خوب باشه!!!

تموم کارهای ترجمه ی من چه در سایت نودهشتیا و چه در سایت دریم رایز و چه دیگر کارها در این وبلاگ که مختص به خودم است، قرار داده میشه...

از صمیم قلب از همراهیتون ممنونم...